گلی است زرد که آن را گاوچشم خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج). گل گاوچشم و اقحوان. (ناظم الاطباء). نام گلی است که آن را گل گاوچشم می گویند و در فصل بهار ظاهر شود. (برهان). گاوچشم است. (از اختیارات بدیعی). نزد بعضی اقحوان است. (تحفۀ حکیم مؤمن). همیشه بهار. (ناظم الاطباء) ، بعضی گویند نوعی از ریاحین است که آن را حی العالم خوانند. (برهان). میشا. طیلافیون است که آن نوعی از حی العالم است. (از اختیارات بدیعی). و رجوع به میشا ومیشایی شود، ابر و سحاب. (ناظم الاطباء). به معنی ابر است که عربان سحاب گویند. (برهان)
گلی است زرد که آن را گاوچشم خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج). گل گاوچشم و اقحوان. (ناظم الاطباء). نام گلی است که آن را گل گاوچشم می گویند و در فصل بهار ظاهر شود. (برهان). گاوچشم است. (از اختیارات بدیعی). نزد بعضی اقحوان است. (تحفۀ حکیم مؤمن). همیشه بهار. (ناظم الاطباء) ، بعضی گویند نوعی از ریاحین است که آن را حی العالم خوانند. (برهان). میشا. طیلافیون است که آن نوعی از حی العالم است. (از اختیارات بدیعی). و رجوع به میشا ومیشایی شود، ابر و سحاب. (ناظم الاطباء). به معنی ابر است که عربان سحاب گویند. (برهان)
نقش و نگاری به شکل کلۀ میش که بر تخت کنند، (ناظم الاطباء)، مزین به سر گوسفند، آراسته با سر قوچ، تخت سلطنت خسروپرویز که منقش و مزین به سر میش بوده است: کهین تخت را نام بد میش سار سر میش بودی برو بر نگار، فردوسی، یکی تخت پیروزۀ میش سار یکی خسروی تاج گوهرنگار، فردوسی
نقش و نگاری به شکل کلۀ میش که بر تخت کنند، (ناظم الاطباء)، مزین به سر گوسفند، آراسته با سر قوچ، تخت سلطنت خسروپرویز که منقش و مزین به سر میش بوده است: کهین تخت را نام بد میش سار سر میش بودی برو بر نگار، فردوسی، یکی تخت پیروزۀ میش سار یکی خسروی تاج گوهرنگار، فردوسی
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بدرۀ شهرستان ایلام با 7 آبادی و 1855 تن جمعیت، این دهستان منطقه ای کوهستانی است و هوای آن سالم و حدود آن به شرح زیر است: از شمال به بخش شیروان و چرداول، از باختر به بخش صالح آباد، از جنوب به کبیرکوه و بخش ارکواز، از خاور به دهستان علی شیروان و شیروان بخش چرداول، محصول عمده دهستان عبارت است از: غلات و لبنیات و تریاک و حبوبات و توتون، راههای آن عموماً مالرو و صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)، یکی از طوایف پشتکوه از ایلات کرد ایران است، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 68)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بدرۀ شهرستان ایلام با 7 آبادی و 1855 تن جمعیت، این دهستان منطقه ای کوهستانی است و هوای آن سالم و حدود آن به شرح زیر است: از شمال به بخش شیروان و چرداول، از باختر به بخش صالح آباد، از جنوب به کبیرکوه و بخش ارکواز، از خاور به دهستان علی شیروان و شیروان بخش چرداول، محصول عمده دهستان عبارت است از: غلات و لبنیات و تریاک و حبوبات و توتون، راههای آن عموماً مالرو و صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)، یکی از طوایف پشتکوه از ایلات کرد ایران است، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 68)
ریش برآورده، دارای ریش، (ناظم الاطباء)، ذولحیه، لحیانی، ملتحی، ریش آورده، ریشو، (یادداشت مؤلف)، - زن ریش دار، زنی که موی بر صورت دارد، یکی از علائم ظهور امام غایب نزد شیعه پیدا آمدن زن ریش دار است و همان زن، کشنده و قاتل امام دوازدهم خواهد بود، (از یادداشت مؤلف)، - مرغ ریش دار، مرغی که موی در غبغب دارد
ریش برآورده، دارای ریش، (ناظم الاطباء)، ذولحیه، لحیانی، ملتحی، ریش آورده، ریشو، (یادداشت مؤلف)، - زن ریش دار، زنی که موی بر صورت دارد، یکی از علائم ظهور امام غایب نزد شیعه پیدا آمدن زن ریش دار است و همان زن، کشنده و قاتل امام دوازدهم خواهد بود، (از یادداشت مؤلف)، - مرغ ریش دار، مرغی که موی در غبغب دارد
برابر شغل. مقابل عمل. حاجب بزرگ امیرعلی قریب... در پیش کار ایستاده، کارهای دولتی را راندن گرفت. (تاریخ بیهقی) ، پیش جنگ. بمیدان جنگ. بمعرکۀ کارزار: امیر برنشست و پیش کار رفت با نفس عزیز خویش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 113). با این مقدار مردم جنگ پیوست و به تن عزیز خویش پیش کار برفت با غلامان. (تاریخ بیهقی)
برابر شغل. مقابل عمل. حاجب بزرگ امیرعلی قریب... در پیش کار ایستاده، کارهای دولتی را راندن گرفت. (تاریخ بیهقی) ، پیش جنگ. بمیدان جنگ. بمعرکۀ کارزار: امیر برنشست و پیش کار رفت با نفس عزیز خویش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 113). با این مقدار مردم جنگ پیوست و به تن عزیز خویش پیش کار برفت با غلامان. (تاریخ بیهقی)
چوبی که بزمین فرو برده برآن چوب نهند و باتیشه تراشند، (خاتم) دستگاه ساده و کوچکی است با دو ضلع قایم بهم که بوسیله میخی بزمین محکم شود و وقت کارکه خاتم ساز بر روی زمین قرار گیرد ضلع عمود آن رو بخاتم سازاست. طرزاستفاده از میخ کارباین ترتیب است که اگرمثلابخواهند چوبی راببرنند یک سر آنرا بر روی زمین میگذارند و سر دیگر را به میخ کار تکیه میدهند و در عین حال آن سر چوب را که به میخ کار تکیه دارد از طرفین بین شست دو پای خود محکم میگیرند و آن وقت اره را برداشته مشغول محکم میگیرند و آن وقت اره را
چوبی که بزمین فرو برده برآن چوب نهند و باتیشه تراشند، (خاتم) دستگاه ساده و کوچکی است با دو ضلع قایم بهم که بوسیله میخی بزمین محکم شود و وقت کارکه خاتم ساز بر روی زمین قرار گیرد ضلع عمود آن رو بخاتم سازاست. طرزاستفاده از میخ کارباین ترتیب است که اگرمثلابخواهند چوبی راببرنند یک سر آنرا بر روی زمین میگذارند و سر دیگر را به میخ کار تکیه میدهند و در عین حال آن سر چوب را که به میخ کار تکیه دارد از طرفین بین شست دو پای خود محکم میگیرند و آن وقت اره را برداشته مشغول محکم میگیرند و آن وقت اره را