جدول جو
جدول جو

معنی میش غار - جستجوی لغت در جدول جو

میش غار
سوراخ موش
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
دارای نیش، کنایه از زننده و آزاردهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
مردی که ریش دارد و ریش خود را نمی تراشد، دارای ریش
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
گلی است زرد که آن را گاوچشم خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج). گل گاوچشم و اقحوان. (ناظم الاطباء). نام گلی است که آن را گل گاوچشم می گویند و در فصل بهار ظاهر شود. (برهان). گاوچشم است. (از اختیارات بدیعی). نزد بعضی اقحوان است. (تحفۀ حکیم مؤمن). همیشه بهار. (ناظم الاطباء) ، بعضی گویند نوعی از ریاحین است که آن را حی العالم خوانند. (برهان). میشا. طیلافیون است که آن نوعی از حی العالم است. (از اختیارات بدیعی). و رجوع به میشا ومیشایی شود، ابر و سحاب. (ناظم الاطباء). به معنی ابر است که عربان سحاب گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
نقش و نگاری به شکل کلۀ میش که بر تخت کنند، (ناظم الاطباء)، مزین به سر گوسفند، آراسته با سر قوچ،
تخت سلطنت خسروپرویز که منقش و مزین به سر میش بوده است:
کهین تخت را نام بد میش سار
سر میش بودی برو بر نگار،
فردوسی،
یکی تخت پیروزۀ میش سار
یکی خسروی تاج گوهرنگار،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بدرۀ شهرستان ایلام با 7 آبادی و 1855 تن جمعیت، این دهستان منطقه ای کوهستانی است و هوای آن سالم و حدود آن به شرح زیر است: از شمال به بخش شیروان و چرداول، از باختر به بخش صالح آباد، از جنوب به کبیرکوه و بخش ارکواز، از خاور به دهستان علی شیروان و شیروان بخش چرداول، محصول عمده دهستان عبارت است از: غلات و لبنیات و تریاک و حبوبات و توتون، راههای آن عموماً مالرو و صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)، یکی از طوایف پشتکوه از ایلات کرد ایران است، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 68)
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ / دِ)
ریش برآورده، دارای ریش، (ناظم الاطباء)، ذولحیه، لحیانی، ملتحی، ریش آورده، ریشو، (یادداشت مؤلف)،
- زن ریش دار، زنی که موی بر صورت دارد، یکی از علائم ظهور امام غایب نزد شیعه پیدا آمدن زن ریش دار است و همان زن، کشنده و قاتل امام دوازدهم خواهد بود، (از یادداشت مؤلف)،
- مرغ ریش دار، مرغی که موی در غبغب دارد
لغت نامه دهخدا
(شِ)
برابر شغل. مقابل عمل. حاجب بزرگ امیرعلی قریب... در پیش کار ایستاده، کارهای دولتی را راندن گرفت. (تاریخ بیهقی) ، پیش جنگ. بمیدان جنگ. بمعرکۀ کارزار: امیر برنشست و پیش کار رفت با نفس عزیز خویش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 113). با این مقدار مردم جنگ پیوست و به تن عزیز خویش پیش کار برفت با غلامان. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
زارع، زراعت کننده، آنکه زراعت کند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از میش سار
تصویر میش سار
آنچه بصورت میش یا قوچ باشد میش سر
فرهنگ لغت هوشیار
همیشه بهار، یکی از اقسام بابونه که آن را بابونه گاو چشم و گل گاو چشم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی که بزمین فرو برده برآن چوب نهند و باتیشه تراشند، (خاتم) دستگاه ساده و کوچکی است با دو ضلع قایم بهم که بوسیله میخی بزمین محکم شود و وقت کارکه خاتم ساز بر روی زمین قرار گیرد ضلع عمود آن رو بخاتم سازاست. طرزاستفاده از میخ کارباین ترتیب است که اگرمثلابخواهند چوبی راببرنند یک سر آنرا بر روی زمین میگذارند و سر دیگر را به میخ کار تکیه میدهند و در عین حال آن سر چوب را که به میخ کار تکیه دارد از طرفین بین شست دو پای خود محکم میگیرند و آن وقت اره را برداشته مشغول محکم میگیرند و آن وقت اره را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
آن که نیش دارد، دارای نوک تیز، اهانت آمیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
ملتحٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
Beady
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
brillant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
วาว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
блестящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
glänzend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
блискучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
błyszczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
明亮的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
چمکدار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
ঝকঝকে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
brillante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
brillante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
parlak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
반짝이는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
輝く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
מבריק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
berkilau
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
चमकदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
glanzend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
brilhante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
angavu
دیکشنری فارسی به سواحیلی